تصمیم کبری
سلام به همه کسایی که به وبمون نمیان ونظر نمیزارن:D
اون روز داشتم با آیسان در باره وبلاگ حرف میزدم
بهش پیشنهاد دادم به جای کپی پیست کردنو این حرفا خودمون بنویسیم
اونم قبول کرد
حالا جونم براتون بگه که اومدم خاطرات بنویسم
به به ! خاطرااااااااااات
واللا از قرار معلوم کنکورو دادیم و . نتایج خیلی خوب بودااااااااا
ولی چون ما نمیخایم ریا بشه دوباره میخایم کنکور بدیم
من به آیسان گفتم بعد ماه رمضون شروع کنیم ولی اون میخاد از امروز شرو کنه به من چه شرو کنه
روزا سخت میگذره
ماه رمضون و مهمونیه خدا
خب دیگه من برم حرف زیاد جالبی ندارم
فعلا
پریناز